پیش درآمد یا پیشایند (Prequel) به اثری ادبی، سینمایی یا تلویزیونی حرف های میبشود که داستان را پیش از وقوع قصه اثری دیگر روایت میکند و مفهومی روبه رو دنباله دارد. به گفتن نمونه، فیلم خوب، بد، زشت (۱۹۶۶) پیشدرآمدی بر دو فیلم برای چند دلار زیاد تر (۱۹۶۵) و یک مشت دلار (۱۹۶۴) بهشمار میآید. به طور کلی باید بدانید داستانهای ادبی و سینمایی جلو میروال، اما نه همیشه؛ این یعنی در سینما نویسندگان بعضی اوقات برای تحکیم درام، آشکار کردن شخصیتها و گسترش جهانها، چند قدم به سمت عقب برمیدارند و به ماجراهای قدیمی که برای مخاطب تازه است میپردازند. اکنون ما در ویجیاتو میخواهیم به معارفه ۱۰ پیش درآمد سینمایی موفق در تاریخ سینما بپردازیم.
Wonka
فیلم پیش درآمد «Wonka» با بازی تیموتی شالامی به همان اندازه که با جهان «چارلی و کارخانه شکلات سازی» تیم برتون تفاوت دارد، به همان مقدار با فضای موزیکال نسخه سال ۱۹۷۱ این تاثییر با بازی جین وایلدر نیز تفاوت دارد. اما مسئله اینجاست که روی فهمیدن هر کدام از آنها تاثییر میگذارد. کارگردان بریتانیایی پل کینگ، که با خرس پدینگتون در رادار دقت همه قرار دارد، با همان ترفندی که پدینگتون روایت کرد، اغاز به روایت داساتان یک مرد جوان در دنیایی غیر دوستانه میکند.
تیموتی شالامی در این پیش درآمد عکس یک جادوگر و رویاپرداز را تشکیل میکند که تا این مدت از مرز جنون عبور نکرده است. به این علت او تازه خود را در تجارت شیرینی پزی کشف میکند و با شکلات سازان رقیب (یا بهتر است بگوییم با عناصر جنایتکار) مبارزه میکند. در نتیجه وانکا یک پیش درآمد رنگارنگ و شیرین با انرژی آثار قدیمی و موزیکال هالیوود است؛ و از همه بهتر علتگسترس این داستان برای مخاطب میبشود.
Star Wars: Episode I – The Phantom Menace
اگر با جهان جنگ ستارگان جورج لوکاس آشنایی داشته باشید، بعد میدانید که معماری روایی جنگ ستارگان بر پایه پیش درآمدها یا بهتر است بگوییم کل سهگانه پیش درآمد آن است. اما در حماسه اغاز شده توسط «جنگ ستارگان: تکه اول – تهدید شبح» می بود که جورج لوکاس همه توان خود را به سمت خلق یک جهان دارای اتصال به کار گرفت. این یعنی او به طور موثر یک فیلم کالت را بدون حق نادرست تشکیل کرد.
هرچند احتمالا این سهگانه پیش درآمد از نگاه برخی مخاطبان و کارشناسان به پای سه فیلم اول آن نمیرسد، اما نمیتوان قوت قصهگویی لوکاس در این پیش درآمدها را نادیده گرفت. باید به این مسئله دقت داشت که در این پیش درآمدها تقابل بین خیر و شر در مقیاس باورنکردنی هالیوودی اراعه میبشود و روایت کاملاً پیچیده و قابل دقت است. در نتیجه با وجود همه شک و تردیدهای طرفداران، این تا این مدت هم مثالای شگفت انگیز از ترکیب عناصر سینمای قدیم و تازه است.
The Good, the Bad and the Ugly
همه نمیدانند که آخرین فیلم سهگانه دلار سرجیو لئونه یک پیش درآمد است و داستان آن قبل از وقایع فیلم «A Fistful of Dollars» اتفاق میافتد. با مقداری دقت میتوان دید که در آن فیلم لئونه سنگ قبری با تاریخ مرگ در سال ۱۸۷۳ را مشخص می کند. سپس در همان مکان، جنگ داخلی بین شمال و جنوب در خوب بد زشت، که به سال ۱۸۶۲ باز میگردد، در جریان است. با این حال، این تفاوتهای وقتی چندان مهم نیستند و مطرح روی درهم آمیختگی آنها متمرکز نیست. اما این مدل از روایت مشخص می کند که لئونه به جستوجو گسترش پنهای روایت داستان قهرمانش بوده است.
اما باید بدانید که سومین وسترن اسپاگتی لئونه در سهگانه دلار کاملاً جدا گانه است؛ این فیلم با همه نکات ریز و درشت خود نفس حماسی خاصی دارد که با حماسههای هومر قابل قیاس است و قهرمان بینام آن با بازی کلینت ایستوود که به جستوجو ذخیرهای پول میگردد به ضدقهرمان نمادین مهم سینمای دهه ۶۰ میلادی تبدیل میبشود.
Prey
پیش درآمد موفق فیلم «Predator» در ابتدا هم آن فیلم قدیمی و هم ژانر مورد نظر خودش را تازه کرد و بینندگان را در سال ۱۷۱۹ میلادی غرق مبارزه شکار و شکارچی فضایی در زندگی سرخپوستان کومانچی ساکن دشتهای بزرگ آمریکا کرد. به این علت، دیگر خبری از مسلسل، سربازان عضلانی و آرنولد شوارتزنگر نیست. در نتیجه فقط سرخپوستان تاماهاک، باتلاقهای متحرک و توانایی طبیعی مردم بومی در برار شکار است که به چشم میآید.
یقیناً قبل از تشکیل و نمایش این پیشدرآمد به کارگردانی دن تراختنبرگ، اساطیر Predator قبلاً با شهرهای بتنی، اهرام آزتک و آزمایشگاههای مخفی فرسوده شده آزمایش شده می بود، اما این تحول فیلمنامه و زمان روایت از آینده به قبل مطابق با اولین و موفقترین نسخه این فرنچایز می بود. این فکر که یک جنگنده بیگانه زمانها قبل از قرن بیستم از زمین بازدید کرده است، کاملا مناسب و قانع کننده به نظر میرسد. دلنشین است بدانید در روزهای تازه دنباله این پیش درآمد نیز چراغ سبز دریافت کرده است.
The Hobbit: An Unexpected Journey
از زمان آخر اولین سهگانه پیتر جکسون از سرزمین میانه، ماجراجوییهای فانتزی در هالیوود به وضوح کمیاب شده است. اما در سال ۲۰۱۲، استاد نیوزلندی برگشت و شصت سال قبل از رویدادهای مهم سهگانه ارباب حلقهها را روایت کرد. در واقع در مرکز این پیش درآمد شخصیت بیلبو بگینز قرار دارد که برای برادرزادهاش فرودو کمپین طویلزمان خود را یک سفر اختصاصی توصیف میکند، جایی که شاهکارهای باورنکردنی نیز وجود داشت.
ماجراجویی بیلبو شامل سفر به کوهستانهای مخوف، جستجو برای گنجینه طلا و ملاقات با اژدهایی به نام اسماگ است. دنبالههای اولین تکه هابیت بهطور محسوسی سطح قصهگویی را به سمت نمایش اکشنهای بزرگ افت دادند (مخصوصاً تکه آخر)، اما به نظر میرسد تکه اول، با پیشبینی ماجراجویانهاش از ماجراجویی و اسطورهشناسی محکم، هم چنان مورد علاقه تعداد بسیاری است. با همه فراز و فرودهای ممکن در این سهگانه، این پیش درآمد یک نوستالژی غیرقابل مهاری برای سرزمین میانه و هواداران آن است.
X-Men: First Class
اولین سهگانه سینمایی درمورد تیمی از ابرقهرمانان جهش یافته تاثیرگذارترین نتیجه را برای مخاطبان نداشت؛ برای مثال فیلم «آخرین ایستادگی» مورد انتقاد قرار گرفت و علتآخر این فرنچایز شد. اما در سال ۲۰۱۱، فاکس قرن بیستم تصمیم گرفت جهان سینمایی خود حوالی مردان ایکس را اصلاح کند، آنها برای مدتی درام شخصی ولورین را مورد دقت قرار دادند، وبا ترک کرد داستانهای این شخصیت نیز داخل روایت پیش درآمدهای سینمایی و نمایش دوران تنش هستهای بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی شدند.
بعد از آن می بود که دوستی دو شخصیت چارلز فرانسیس اگزاویر معروف به پروفسور ایکس و مگنیتو شکل گرفت و این دوستی زیاد آرام و دلنشین به خصومت آشکار تبدیل شد. یقیناً نقطه قوت فیلم X-Men: First Class مبارزه پویا خیر و شر و یقیناً نمایش شخصیتهای قوی می بود. برای مثال اتحاد جیمز مک آوی و مایکل فاسبندر به حق به گفتن یک پیروزی در مرکز بازیگران این فیلم در نظر گرفته شد. باید بدانید که فیلم پیش درآمد «کلاس اول» این فرنچایز را برانگیخت و یک توجیه خوب و کاملاً منطقی برای همه نبردهای بعدی اراعه داد.
Pearl
کارگردان کمتر شناخته شده آثار ترسناک کوچک، یعنی تای وست تنها در یک سال یک فرنچایز ترسناک نزدیک خلق کرد. اگر فیلم اسلشر «X» در محیط دهه ۷۰ میلادی غوطهور می بود و میاو گفت که چطور جوانان در چنگال قاتلان پیر محافظه کار میافتند، فیلم پیش درآمد «Pearl» به سالهای اولیه همان پیرزن قاتل آن فیلم با بازی میا گوت دقت میکند. ما در این پیش درآمد حوالی همه گیری آنفولانزای ۱۹۱۸، رویاهای برآورده نشده برای تبدیل شدن به یک رقصنده، و چرخه ای از احساسات محافظه کارانه که تقریباً ارثی است، نکاتی را مشاهده میکنیم.
به این علت شخصیت روان پریش این فیلم پیش درآمد، که توسط مادرش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، تبدیل به یک کپی وحشتناک از او میبشود. این نقاشی فقط به گفتن مکمل فیلم نیست، بلکه برای گسترش جهان و زیبایی شناسی یک شخصیت و تفکر نیز کار میکند. به این علت میتوان این فیلم را یک کابوس شوم برای پرداخت و معارفه یک شخصیت مخوف دانست.
Bumblebee
با هر سری تازه از دنبالههای فرنچایز «تبدیل شوندگان»، تماشاگر به طرزی تقدیرگرایانه از این حقیقت که دیگر یک فیلم خوب از این جهان داستانی هیچ زمان تکرار نخواهد شد، نومیدتر میشد. اما چرا؟ چون کشمکش بین اتوباتها و دسپتیکانها در دستان مایکل بی و دیگر فیلمسازان به آثاری شلوغ و پر از اکشنهای تشکیل شده با نمودهای بصری تبدیل شده می بود. اما در سال ۲۰۱۸، نوعی معجزه اتفاق افتاد؛ کافی می بود مدیران فرنچایز را در دستان درست قرار دهند و آن را در مسیر تشکیل یک پیش درآمد یا اسپین آف رها کنند.
فیلم بامبلبی داستان را به دهه ۸۰ میلادی بازگرداند، وقتی که ربات بیگانه بامبلبی توسط آپتیموس پرایم به زمین فرستاده شد تا در آنجا پایگاهی بسازد و از سیاره در برابر دسپتیکانها محافظت کند. نتیجه این رویکرد آن می بود که ما با محیط مناسب، قهرمانی جوان به نام چارلی با بازی هایلی استاینفلد و روح خانوادگی علمی تخیلی اثری چون ایتی روبرو شدیم که جانی تازه به این فرنچایز دمید. این فیلم پیش درآمد اکشن متعادلی دارد که با طنز و معارفه شخصیتهای تازه دقیقاً همسو شده است و به مخاطب شور حال خاصی میدهد.
Indiana Jones and the Temple of Doom
همانند فیلم «خوب، بد و زشت»، همه بلافاصله فهمید نشدند که دنباله فیلم اسپیلبرگ درمورد باستان شناس معروف ایندیانا جونز یک پیش درآمد است. در حالی که داستان فیلم «مهاجمان صندوق گمشده» در سال ۱۹۳۶ اتفاق افتاده می بود، ماجراهای فیلم معبد مرگ یک سال قبل از آن اتفاق افتاد.
اما این فیلم دوم فرنچایز ایندیانا جونز نسبت به اولین فیلم نکات متناقض تری دارد؛ برای مثال فضا به سمت تاریکی مطلق غلیظ شده است، فرقههای مذهبی، بردگی کودکان و قربانی کردن در اطراف این قصه وجود دارد، و نازیهای کاریکاتور شده فیلم اول با فرقههای هندی جانشین شدهاند. اما جذابیت ایندیانا جونز در هیچ کجا ناپدید نشده، در واقع از سکانس روی پل ویران و تعقیب و گریز روی گاری معدن تا این مدت حس یک جاذبه ماجراجویی درجه یک را به شما میدهد.
The Godfather Part II
اگر حقیقت را بخواهید، به طور رسمی این فیلم دنباله حماسه گانگستری فرانسیس فورد کاپولا است. از این قبل، ما سرنوشت شخصیت آل پاچینو در نقش مایکل کورلئونه و نزول آرام او به دنیای تجارت جنایی را جستوجو می کنیم. اما در این فیلم ماندگار حقیقتهای مدرن با صحنههایی از قبل آمیخته شدهاند و در نتیجه یک خط داستانی جدا گانه را شکل خواهند داد.
در این فیلم رابرت دنیرو تصویری از ویتو کورلئونه جوان، سازنده امپراتوری جنایتکاری که صعود خود را در سال ۱۹۱۷ اغاز کرد، مجسم میکند. ما ثمرات آن را از مطرح داستانی اولین «پدرخوانده» میدانیم. به طور کلی فرمول کاپولا در این فیلم جادویی می بود، فقط ملزوم می بود خط شکننده بین پیش درآمد و دنباله اشکار بشود و خط دراماتیک پدران و پسران تحکیم بشود. و اکنون دومین «پدرخوانده« گفتن بهترین پیش درآمد تاریخ سینما را دارد، عنوانی که اتفاقاً کاملاً با لیاقت این تاثییر است.