ناخودآگاه جمعی و کهن الگو

ناخودآگاه جمعی چیست؟ – چطور


چرا برخی مفاهیم در همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها معنی ثابتی دارند؟ چرا حرکت همه انسان‌ها در روبه رو برخی اتفاق‌ها یکسان است؟ اولین بار کارل یونگ عبارت ناخودآگاه جمعی را به کار برد. او معقتد می بود ما علاوه‌بر ناخودآگاه فردی، یک ناخودآگاه جمعی هم داریم که برخی عکس العمل‌هایمان از آن نشئت می‌گیرند. با ما همراه باشید تا درمورد این مفهوم اطلاعات بیشتری کسب کنید.

مدل روان‌شناسی یونگ

اندیشمندان حوزه روان‌شناسی با توضیح مفهوم «روان» نظریات خود را اراعه کرده‌اند. یونگ هم همانند فروید، اریکسون و دیگر نظریه‌پردازان این حوزه معتقد می بود که روان از تعدادی سیستم جداگانه اما وابسته به هم راه اندازی شده‌ است. مطابق نظریه یونگ، خودآگاه اولین قسمت روان انسان است. نفس یا ایگو (Ego) نشانگر قسمت خودآگاه ذهن ماست. ایگو مجموعه‌ای از افکار، خاطرات و احساسات انسان است و هویت انسان را شکل می‌دهد.

قسمت دوم روان انسان ناخودآگاه اوست. یونگ می‌گوید ناخودآگاه ما از دو لایه راه اندازی شده است. لایه اول ناخودآگاه فردی است. این مفهوم با نظریات فروید درمورد ناخودآگاه مطابقت دارد. یونگ و فروید باور داشتند که ناخودآگاه حاوی اطلاعات فراموش‌شده و خاطراتی است که به‌مرور زمان سرکوبشان کرده‌ایم.

یونگ با گسترش نظریه خود مفهوم ناخودآگاه جمعی را نیز معارفه کرد. مطابق این نظریه، عکس العمل‌های انسان فقط از ازمایش ها و خاطرات شخصی‌اش نشئت نمی‌گیرد، بلکه برخی از رفتارها ریشه در ناخودآگاه جمعی ما دارند.

ناخودآگاه فردی

ناخودآگاه فردی مفهومی است که اولین بار کارل یونگ آن را گفت. او می‌گوید ناخودآگاه فردی مجموعه همه اطلاعات و ازمایش ها یک فرد در طول زندگی است که سرکوب یا فراموش شده‌اند اما هم چنان بر نگرش فرد تأثیر دارند.

این جنبه از ضمیر ناخودآگاه حاوی خاطرات، ادراکات و افکاری است که فرد آگاهانه به آنها دسترسی ندارد، اما در حرکت و عکس العمل او در شرایط بحرانی نقش دارد. یونگ به این خاطرات فراموش‌شده «عقده» (Complex) می‌گوید و معقتد است که تداعی عقده‌ها بار عاطفی بسیاری دارد و رفتارهای گوناگون ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ برای مثال فردی که از سگ‌ها می‌ترسد امکان پذیر در کودکی در روبه رو با سگ‌ها اتفاقی ترسناک را توانایی کرده باشد. او با گذشت زمان خاطره آن حادثه را فراموش کرده است، اما هم چنان در بزرگ‌سالی با دیدن سگ‌ها دچار هراس و اضطراب می‌بشود. این فرد علت هراس از سگ را برای نمی‌آورد، اما ناخودآگاه فردی‌اش به او دستور می‌دهد از سگ‌ها دوری کند.

یونگ می‌گوید که محتوای ناخودآگاه فردی همیشه منفی نیست. بعضی اوقات جنبه‌های خنثی یا مثبت اتفاقات نیز به‌مرور زمان از ذهن ما پاک خواهد شد و ما به آنها آگاه نیستیم اما تأثیراتشان در رفتارهایمان اشکار است.

ناخودآگاه جمعی

ناخودآگاه جمعی مفهوم فرد دیگر است که کار یونگ معارفه کرد. به‌حرف های او، ناخودآگاه جمعی مجموعه دانش‌ها و ازمایش ها مشترک در انسان‌ها است که به نسل‌های بعدی منتقل می‌بشود و با توانایی شخصی شکل نمی‌گیرد. این ازمایش ها در قالب کهن‌الگوها یا آرکتایپ (Archetype) داخل ضمیر خودآگاه ما خواهد شد و به‌شکل فرهنگ، هنر، مذهب، سنت و ازمایش ها نمادین ابراز می‌کنند. بر پایه نظریه یونگ، ناخودآگاه جمعی بین همه انسان‌ها مشترک است. مردم احتمالا ندانند چه ویژگی‌هایی در ناخودآگاه جمعی‌شان وجود دارد، اما در لحظات بحرانی این ناخودآگاه علتمی‌بشود رفتارهایی داشته باشیم که بین همه انسان‌ها یکسان است.

برای فهمیدن ناخودآگاه جمعی باید با مفاهیم فرد دیگر هم آشنا شویم. یکی از این مفاهیم کهن‌الگو است. کهن‌الگوها نمادها و مضامین جهانی مشترک بین همه فرهنگ‌ها و ادوار بشری می باشند. یونگ می‌گوید هر کهن‌الگو نمایانگر جنبه‌های مشترک ازمایش ها انسانی است که ردپای حافظه گذشتگان را می‌توان در آنها دید همانند هراس از تاریکی یا مرگ.

تعارض نظریه یونگ با نظریات فروید

کارل یونگ یکی از اولین حامیان فروید می بود، چراکه هر دو به نوشته ناخودآگاه علاقه داشتند و در این عرصه تحقیق می‌کردند. یونگ یکی از اعضای فعال انجمن روان‌کاوی فروید می بود و در سال ۱۹۱۰ به خواست فروید، رئیس این انجمن شد. سال ۱۹۱۲، یونگ در تور سخنرانی‌هایش در آمریکا علنا از نظریه فروید انتقاد کرد و نظرات خودش را گفت.

یونگ باور داشت ناخودآگاه جمعی بر حرکت انسان‌ها تأثیر دارد. او با نظریه فروید ناموافق می بود و می‌او گفت ما همانند یک لوح خالی به دنیا نمی‌آییم و رفتارهایمان فقط تحت‌تأثیر ازمایش ها شخصی‌مان نیستند. او می‌او گفت این باور محدودکننده است و اجازه نمی‌دهد به‌خوبی خودمان را بشناسیم. یونگ در مقالاتش مفهوم کهن‌الگوها را معارفه کرد و گفت چرا باید این کهن‌الگوها را بشناسیم و آنها را گسترش دهیم.

ناخودآگاه جمعی و کهن الگو

به‌حرف های یونگ، کهن‌الگو یا آرکتایپ تصاویر و مضامینی است که از ناخودآگاه جمعی انسان نشئت می‌گیرد. این کهن‌الگوها در فرهنگ‌های گوناگون معانی یکسانی دارند و نمادهایشان رامی‌توان در رؤیاها، افسانه‌ها، ادبیات، هنر و مذاهب گوناگون مشاهده کرد. یونگ معقتد است که نمادهای همه فرهنگ‌ها همانند هم می باشند، چراکه همه انها از ناخودآگاه جمعی ما پدید آمده‌اند.

مطابق نظریه یونگ، روان مردم امروز وابسته به قبل بدوی انسان‌ها است و این ناخودآگاه جمعی رفتارهای ما را هدایت می‌کند؛ برای مثال رابطه مادر و فرزند از ناخودآگاه جمعی ما نشئت می‌گیرد. هیچ‌کس به ما نمی‌گوید مادر چیست و چه احساسی باید به او داشته باشیم. ما فارغ از محل زندگی، حالت خانوادگی، فرهنگ و نژادمان هنگامی به دنیا می‌آییم واکنشی به مادرمان نشان می‌دهیم و او هم رفتارهایی غریزی در روبه رو ما دارد. یونگ در نظریه خود کهن‌الگوهای متغیری را شناسایی و معارفه کرده است که در ادامه، با اهمیت ترین آنها را مرور می‌کنیم.

۱. پرسونا (Persona)

پرسونا یا نقاب ظاهری است که ما از خودمان به دیگران نشان می‌دهیم. به‌حرف های یونگ، پرسونا نوعی کهن‌الگوی انطباقی است که مردم از آن پشتیبانی می‌گیرند تا خود واقعی‌شان را نهان کنند و چهره موجه‌تری از خودشان اراعه دهند. او معتقد می بود که پرسونا وسیله‌ای برای سازگاری اجتماعی است.

ریشه کلمه پرسونا کلمه‌ای یونانی به‌معنی نقاب‌های بازیگران در نمایش‌ و تئاتر است. کهن‌الگوی پرسونا نمادی از نقش‌هایی است که ما در وجود دیگران بازی می‌کنیم تا نمود‌ای موجه و مقبول جامعه داشته باشیم. پرسونا به پیروزی اجتماعی انسان‌ها پشتیبانی می‌کند و راهی برای سازگاری زیاد تر افراد با محیط اجتماع است، اما در شرایطی امکان پذیر مشکل‌ساز بشود؛ برای مثال اگر معلمی همه افراد جامعه را همانند دانش‌آموزان کلاسش ببیند، در روابط اجتماعی با چالش‌های گوناگون روبه رو خواهد شد.

روان‌شناسان می‌گویند پرسونا در دوران کودکی شکل می‌گیرد، چراکه والدین توقع دارند فرزندانشان مطابق انتظارات آنها حرکت کنند. کودک در این مرحله یاد می‌گیرد برای پذیرفته‌شدن در خانواده و مدرسه باید در یک چهارچوب اشکار قرار گیرد و با دیگران سازگار بشود.

۲. سایه

کهن‌الگوی سایه قسمت‌هایی از شخصیت انسان است که آنها را نمی‌شناسد یا به دلایلی انکارشان می‌کند. سایه هم در ناخودآگاه فردی و هم در ناخودآگاه جمعی ما ریشه دارد و ویژگی‌هایی را نمایان می‌کند که ما آگاهانه با آنها مخالفت می‌کنیم. ویژگی‌های کهن‌الگوی سایه زیاد تر با ویژگی‌های پرسونا در تضاد است. این کهن‌الگو منحصر به اخلاقیات منفی نیست و اعتدال شخصیت ما را فراهم می‌کند.

مطابق یک ایده فلسفی، هرجا نور وجود دارد، سایه نیز باید وجود داشته باشند. بر پایه این ایده، یونگ معتقد می بود که پافشاری بیشتر از حد بر ویژگی‌های درست و نادیده‌گرفتن سایه منجر می‌بشود افراد شخصیتی سطحی اشکار کنند و همیشه دچار تصورات دیگران باشند.

نمودهای کهن‌الگوی سایه زیاد تر وقتی آشکار خواهد شد که ما ویژگی‌های ناپسند را ابراز می‌دهیم. در این شرایط، همانند آینه جنبه‌های منفی حرکت دیگران را بازتاب می‌کنیم؛ به همین علت روان‌شناسان اعتقاد دارند درگیرشدن با سایه چالش‌برانگیز است اما برای دستیابی به شخصیتی متعادل باید با آن مواجه شد.

فرایند شناخت و روبه رو با سایه به ما پشتیبانی می‌کند شخصیتی جدا گانه و متعادل داشته باشیم. اگر به دنیای ادبیات هم دقت کنید همیشه قهرمان‌های داستان با ذات دوگانه‌شان دست‌وپنجه نرم می‌کنند و می‌خواهند بین پرسونا و سایه اعتدال برقرار کنند.

۳. آنیما و آنیموس

کهن‌الگوی آنیما و آنیموس عکس ناموافق جنسیت بیولوژیکی انسان‌ها است. این کهن‌الگو به جنبه‌های ناخودآگاه زنانه در مردان و تمایلات مردانه در زنان اشاره دارد. یونگ می‌گوید انسان‌ها با قرن‌ها زندگی مشترک در کنار هم نگرش و رفتارهایی را کسب کرده‌اند و آنها را منحصر به جنسیت خود می‌دانند.

به‌باور او، مردان آنیما (شخصیت درونی زنانه) و زنان آنیموس (شخصیت درونی مردانه) دارند. این کهن‌الگوها در ناخودآگاه افراد ریشه دارند و برای تکمیل ازمایش ها و فهمیدن افراد از جنسیت خود مهم‌اند. کهن‌الگوی آنیما و آنیموس در نتیجه ازمایش ها فردی با جنس ناموافق و حرکت والدین در کودکی شکل می‌گیرد.

مطابق نظریه کهن‌الگوهای یونگ، ویژگی‌هایی همانند خودمختاری، پرخاشگری و جدایی‌طلبی مردانه برداشت خواهد شد و زیاد تر انسان‌ها ویژگی‌هایی چون دوستی، همدلی و پرورش‌دهندگی را متعلق به زنان می‌دانند. یونگ معتقد می بود این ویژگی‌ها محدود به یک جنسیت نیستند، هیچ‌کدام به فرد دیگر برتری ندارند و همه این خصوصیات در کنار هم وجود انسان را می‌سازند. آنیما و آنیموس پل‌هایی به ناخودآگاه ما می‌سازند و درگیری با این قسمت ناخودآگاه شناخت و فهمیدن افراد از جنسیتشان را تحکیم می‌کند. این قسمت از نظریه یونگ با نظریات فروید در تعارض است.

۴. خود

آخرین کهن‌الگوی مهمی که یونگ معارفه می‌کند، «خود» است. از نظر یونگ شناخت خود مقصد نهایی هر فرد برای گسترش شخصیت و ابراز ویژگی‌های درونی‌اش است. او در کتاب «خود کشف‌نشده»، می‌گوید تعداد بسیاری از مشکلات زندگی مدرن ناشی از بیگانگی تدریجی انسان با بنیان غریزی‌اش است.

در تمدن مدرن غرب، مردان از ابراز جنبه‌های زنانه خود خودداری می‌کنند و زنان هم دوست ندارند تمایلات مردانه‌شان را نشان دهد. مطابق نظریه یونگ، این اتفاق انسان را از خود واقعی‌اش دور کرده است و درنتیجه رشد روانی هر دو جنس به‌مرور زمان ضعیف شده است. در فرهنگ مردسالار غربی، ویژگی‌های زنانه بی‌قیمت برداشت خواهد شد و افراد ترجیح خواهند داد با تکیه به کهن‌الگوی پرسونا، نقابی بر شخصیت واقعی‌شان بگذارند، به این علت انسان‌ها ناخودآگاه دورویی را ترویج می‌کنند و همین قضیه علتابراز مشکلات بسیاری در زندگی روزمره‌شان می‌بشود.

دستیابی به فردیت

بر پایه حرف های‌های کارل یونگ، مقصد از پیشرفت روان‌شناسی دستیابی به فردیت است. فردیت فرایندی است که در آن شخصیت هر انسان نزدیک از بقیه شکل می‌گیرد و به خودشکوفایی می‌رسد. یونگ معقتد می بود روان انسان متشکل از خودآگاه و ناخودآگاه اوست. هنگامی بین این دو قسمت اعتدال و تعامل صحیحی برقرار بشود، فردیت فرد نگه داری می‌بشود و ویژگی‌های شخصیتش گسترش می‌یابند.

فردیت مفهومی اساسی در روان‌شناسی تحلیلی یونگ است و روال دائمی شناخت و فهمیدن بشر از خودش را توضیح می‌دهد. در این فرایند انسان‌ها تلاش می‌کنند به جنبه‌های گوناگون وجودشان آگاه باشند، آنها را با هم ادغام کنند و به پتانسیل ذاتی‌شان برسند. برای رسیدن به فردیت باید قسمت‌های خودآگاه و ناخودآگاه ذهنمان را با هم آشتی دهیم و بین تعارضات درونی اعتدال تشکیل کنیم، به این علت مقصد نهایی فردیت خودشناسی است.

یونگ در فرایند رسیدن به فردیت از راه حلهایی همچون خودبازتابی، تحلیل رؤیاها، اکتشاف مضامین شخصی و روبه رو آگاهانه با تکه‌های ناخودآگاه منفعت گیری می‌کرد.

سخن آخر

مطابق نظریه کارل یونگ، فهمیدن انسان از جهان و خودش منحصر به ازمایش ها شخصی نیست. ناخودآگاه جمعی انسان‌ها منشأ تعداد بسیاری از عکس العمل‌های ماست. یونگ با معارفه کهن‌الگوهای گوناگون ناخودآگاه جمعی را توضیح داده است. او معتقد می بود مقصد مهم زندگی انسان رسیدن به فردیت است. بنا بر نظریه یونگ، ما برای رسیدن به فردیت یا خودشکوفایی باید بین تکه‌های گوناگون خودآگاه و ناخودآگاهمان تعاملی سازنده برقرار کنیم.

اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.



هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید






منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *