نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی اسکوار
بیشتر از سه دهه از آخرین نفسهایی که لی ون کلیف فقید کشید میگذرد، اما او یکی از مشهورترین و دوست داشتنی ترین بازیگرانی است که در آمریکا و ایتالیا (جایی که تعداد بسیاری از وسترنهای اسپاگتی خود را در آنجا بازی کرده است) در لوکیشن های فیلمسازی قدم زده است. ون کلیف پرکار و مشهور می بود، به طور میانگین هر سال نزدیک به سه فیلم بازی می کرد و بر خلاف دیگر بازیگران قدیمی هالیوود که زیاد تر نقش قهرمان یا نقش منفی داستان را بازی میکردند، یک بازیگر متنوع الکار می بود که همیشه از انتخاب همه قسمت های طیف اخلاق استقبال می کرد.
ون کلیف بعد از خدمت به گفتن خدمه سونار در طول جنگ جهانی دوم، به هالیوود پیوست. او با رضایت همه نقش های مکمل را پذیرفت تا این که در سال ۱۹۶۵ وقتی که سرجیو لئونه برای فیلم چند دلار زیاد تر (For a Few Dollars More) او را انتخاب کرد، اتفاق بزرگ دوران حرفه ایش رقم خورد و به شهرت رسید. از آنجا به سپس، مسیر حرفه ای لی ون کلیف مدام رو به جلو می بود و هر روز بر اعتبار و شهرت این بازیگر افزوده می شد. این بازیگر مشهور در طول دوران حرفه ای درخشان خود در بیشتر از ۵۰ فیلم وسترن بازی کرد، به این علت افرادی که میخواهند کل فیلم شناسی این بازیگر را ببینند، کار سختی در پیش دارند. با این حال، چند فیلم وسترن لی ون کلیف وجود دارد که هر فردی که طرفدار ژانر وسترن یا این بازیگر است حتماً باید آن ها را تماشا کند. بدین بهانه، در ادامه این نوشته تصمیم داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلم های وسترن لی ون کلیف آشنا کنیم.
۱۰- The Stranger and the Gunfighter (1974)
ادغام ژانرها در صنعت فیلمسازی رایج است، اما ترکیب ژانرهای رزمی و وسترن زیاد اتفاق نمی افتد. خوشبختانه، تب کونگ فو در اغاز دهه ۷۰، کارگردان ایتالیایی، آنتونیو مارگریتی را به تلاش برای ساخت این چنین تلفیقی تشویق کرد. در نتیجه این تلاش ها می بود که فیلم The Stranger and the Gunfighter متولد شد. در این فیلم، یک جنگسالار تشنه ثروت، هو چیانگ (لو لیه) را ناچار میکند تا به غرب قدیم برود، تا گنج متعلق به عموی مردهاش را اشکار کند، در غیر این صورت خانوادهاش را خواهد کشت. وقتی که چیانگ به آمریکا میرود، ناچار میبشود با قاتل عمویش، داکوتا (ون کلیف) متحد بشود که یقیناً اتحادی از روی رضایت نیست.
به گفتن یک استاد هنرهای رزمی در سرزمینی پر از ششلول بند، چیانگ بدون شک در این فیلم همانند یک ماهی در خارج از آب است، اما او تا این مدت هم به لطف پشتیبانی های داکوتا موفق می بشود خارج از زیستگاه طبیعی خود زنده بماند. پیوند و همکاری غیرمنتظره بین این دو چیزی است که فیلم را به اوج جذابیتش می رساند. رویدادها بین نبرد تن به تن رزمی و تیراندازیهای به سبک سنتی در حال تغییرند که حس خوشایند خاصی تشکیل میکنند. مطرح داستان به همان اندازه که خلاقانه است بامزه نیز هست. برای مثال، اشکار می بشود که عموی چیانگ قبل از مرگ، مسیر مایکل اسکافیلد در سریال فرار از زندان را رفته و نقشه گنج را بر روی بدن چهار معشوقهاش نقاشی کرده است. به این علت چیانگ و داکوتا ناچار می شوند این چهار زن را اشکار کنند، اما ناچار کردن آن ها به نشان دادن نقاشی های پشت شان برای نقشه خوانی، کار راحتی نیست.
۹- Beyond the Law (1968)
در فیلم Beyond the Law، کارگردان جورجیو استگانی یک انتقال غافلگیرکننده از راهزن به کلانتر را به مخاطبان اراعه می دهد. یک سارق حرفه ای و کاربلد، کادلیپ (ون کلیف)، که ترجیح میدهد بدون خشونت دزدی کند، بعد از این که گروه فرد دیگر از راهزنان را از دزدی از دلیجانی باز می دارد که خودش تصمیم سرقت از آن را داشت، به شکل غیرمنتظره ای خود را در سمت مجریان قانون میبیند. شجاعت کادلیپ نشان کلانتری را برایش به ارمغان میآورد، اما او فهمید میبشود که این شغل زیاد سختتر از آن چیزی است که انتظار داشت.
تماشای فیلم وسترن Beyond the Law زیاد خوشایند است چون زیاد تر شخصیت محور است تا اکشن یا مطرح محور. مخاطبان زیاد تر داخل ذهن کادلیپ خواهد شد و از این که او به چه چیزی فکر میکند یا قرار است چه کاری انجام دهد مطلع می شوند. به لطف این رویکرد، تشخیص توانایی های بازیگری برتر ون کلیف ساده تر می بشود. در اینجا چندین دفعه ناظر نگاه خیره تند و تیز همیشگی ون کلیف با چشمان ترسناک، پوزخند کینه توزانه و سخن زدن آرام و دقیق او هستیم. با خشونت محدود، این فیلم برای تشریح مضمون اخلاق نیز زمان می گذارد. کادلیپ دائماً با انتخابهای سختی روبرو میبشود، همانند این که آیا به همکاران اسبق خود دستبند بزند و یا از پولی که ماموریت نگهبانی آن را بر مسئولیت دارد، مقداری کش برود یا نه. به نوعی، او همیشه انتخاب درستی می کند، اما این انتخاب هیچ زمان آسان نیست.
۸- Barquero (1970)
گوردون داگلاس بزرگ، که کار خود را به گفتن یک کودک بازیگر اغاز کرد، از تست کردن لذت می برد. در فیلم Barquero، او با پیروزی لی را قانع کرد که یک بار دیگر نقش یک شخصیت خوب و مهربان را بازی کند و نتایج فوق العاده ای بدست آمد. در اینجا، لی نقش تراویس، اپراتور یک کشتی مسافربری را بازی می کند که مردم را از طریق رودخانه از آمریکا به مکزیک منتقل می کند. هنگامی فهمید می بشود که یک دسته راهزن خطرناک در راه می باشند، با خود عهد می بندد که به این گروه اجازه ندهد از رودخانه رد شوند. به این علت یک درگیری پرتنش تشکیل می بشود.
فیلم وسترن Barquero نزدیک به ۱۱۵ دقیقه زمان دارد و از این مقدار ۱۰۰ دقیقه صرف عرصه سازی برای رویارویی نهایی می بشود. خب، تماشاگران به علت مناظر قشنگ، از این عرصه سازی سینمایی طویل خسته نخواهند شد. کل مطرح داستان بر جغرافیا تکیه دارد. نماهایی از رودخانه، سواحل و اطراف این لوکیشن ها همه به شکل زیبایی به عکس کشیده می شوند.
مطرح داستان نیز زیاد خوش ساخت است، و هیچ انتخاب غیر منطقی وجود ندارد. تراویس کاملاً حق دارد که برای شغلش به گفتن اپراتور کشتی بدخلق و عنق باشد، چون می داند که رهبر دیوانه دسته راهزنان بعد از عبور از رودخانه، ساکنان شهر مجاور را قتل عام خواهد کرد. یقیناً این یک نمایش ارتش یک نفره هم نیست. تراویس چند نفر را نیز دارد که به او پشتیبانی می کنند، بهاختصاصی شخصیت سرسخت و بددهان ماونتن فیل، که حتی شخصیت شرور داستان را به چالش می کشد که گلوله های بیشتری به سمت او شلکی کند. او بعد از برخورد یک گلوله، با لحنی تمسخر آمیز و دیوانه وار می گوید: “یک گلوله کار من را نمی سازد، پسر.” خوشبختانه، تراویس در نهایت به این خونریزی ها آخر می دهد.
۷- Sabata (1969)
اولین تکه از سه گانه ساباتا تاثییر جیانفرانکو پارولینی، تماماً درمورد توطئه و فساد است. در اینجا، کلیف نقش یک جایزه بگیر را بازی می کند که ماموریت دارد سارقانی را که ۱۰۰,۰۰۰ دلار از پول ارتش ایالات متحده را دزدیده اند، شکار کند. برای این ماموریت ۵,۰۰۰ دلار به او وعده داده شده است.
در کمال شگفتی، اشکار می بشود که برخی از مقامات فاسد شهر این سرقت را سازماندهی کرده اند تا بتوانند از این پول برای خرید یک قطعه زمین مورد قیمت که برای گسترش راه آهن تعلق داده شده، منفعت گیری کنند. هنگامی آن را بفروشند، ۱۰ برابر ثروتمندتر می شوند. قابل فهمیدن است که ماموریت شخصیت مهم داستان مانعی برای نقشه های آن ها است، به این علت آن ها عهد می کنند که او را بکشند.
اکثر شخصیتهای وسترن شیوه منفعت گیری از اسلحه را به خوبی می دانند، اما ساباتا بدون شک یکی از ماهرترین جایزه بگیران ژانر وسترن است. در طول فیلم، انبوهی از مهاجمان برای دستگیری او فرستاده می شوند، اما او بدون هیچ زحمتی و بدون نیاز به نزدیک شدن بیشتر از حد به آن ها، حسابشان را می رسد. او زیاد دقیق مقصد می گیرد و چشمان باریک کلیف همه چیز را باورپذیر می کند.
از نظر شخصیت، ساباتا هم چنان دلنشین است چون عامدانه بد اخلاقی و بی اخلاقی را انتخاب یم کند. از آنجایی که او یک ضدقهرمان است، عهد میکند که بعد از کشف توطئه، پول دزدیده شده را برای خودش نگه دارد. قسمت بسیاری از اعتبار این فیلم نیز به پارولینی باز می گردد. او برای منحصر به فرد ساختن فیلمش، در باب سلاح های منفعت گیری شده توسط شخصیت ها خلاقیت به خرج می دهد. این همان جایی است که اولین بار اسلحه بانجو (تفنگ نهان شده در یک آلت موسیقی) ظاهر می بشود. سالها سپس، این سلاح بعد از بیرون کشیده شده توسط ال ماریاچی (آنتونیو باندراس) در فیلم Desperado مجدد محبوب شد.
۶- The Grand Duel (1972)
بعد از یک دهه خدمت به گفتن دستیارِ سرجیو لئونه، سرانجام جیانکارلو سانتی به تنهایی کار خود را اغاز کرد و فیلم وسترن The Grand Duel را ساخت. از بخت خوشش، او تا این مدت یکی از اسباب بازی های مورد علاقه استادش را داشت که با آن بازی کند. لی ون کلیف در این فیلم در نقش کلانتر کلایتون بازی می کند، مرد قانونی که معتقد است یک فراری متهم به کشتن یک اندوخته دار، در واقع بی گناه است. از آنجایی که او از آن دسته کلانترهایی نیست که ناظر وقوع بی عدالتی باشد، تصمیم می گیرد که از این فراری بی گناه محافظت کند، در حالی که جایزه بگیران عرصه را بر او تنگ می کنند.
تا آنجایی که او گفت و گو فیلم هایی در رابطه مردی در حال فرار در بین باشد، فیلم دوئل بزرگ با برخی از بهترین های این عرصه رقابت می کند. نیمه اول فیلم پر اکشن است، در شرایطی که کلانتر و متهم بیگناه با جایزه بگیرانی که به جستوجو پول می باشند و حاضر به گفتگو در رابطه بی گناهی نیستند، مبارزه می کنند. تماشای مرد متهم به شکلی اختصاصی ای دلنشین است، جایی که او از یک بام به پشت بام دیگر می پرد و حتی در زمان تیراندازی، پشتک وارو می زند. تکه دوم فیلم نیز همانند یک فیلم پلیسی روایت می بشود، جایی که کلیتون تلاش دارد تا بفهمد قاتل واقعی کیست. این مطرح و اکشن داستان با یک موسیقی فوق العاده از آهنگساز برنده اسکار آینده، لوئیس انریکز باکالوف ترکیب می بشود. این موسیقی متن آنقدر خوب است که کوئنتین تارانتینو از آن برای Kill Bill: Volume 1 نیز منفعت گیری کرد.
۵- The Big Gundown (1967)
Big Gundown یک وسترن با تماشای الزامی برای علاقمندان به ژانر وسترن به اختصاصی در ژانر فرعی زاپاتا (فیلم های وسترن در رابطه مکزیک و انقلاب این سرزمین در دوران غرب وحشی) است که بهترین مکزیک و غرب قدیمی را به عکس می کشد. در اینجا، یک اندوخته دار راه آهن، جاناتان کوربرت (کلیف) فعال سیاسی- هفت تیرکش را با وعده حمایتمالی از کمپین سیاسی اش وسوسه کرده، و او را مأمور می کند تا یک قانون شکن مکزیکی به نام کوچیلو را شکار کند. این اندوخته دار بانفوذ ادعا می کند که کوچیلو یک متجاوز، قاتل و یک مرد تماماً نفرت انگیز است، و کوربرت به گفتن فردی که برای حرکت خوب قیمت قائل است، به شدت کلت خود را برمی دارد و اغاز به جستجوی این مرد شرور می کند.
این وسترن مورد تحسین منتقدان با غافلگیری قهرمان داستان و تماشاگران، اثرگذار است. در ابتدا، به نظر می رسد که همه چیز یک مسابقه و ماموریت آسان است. کوچیلو به گفتن یک شخصیت کودن به عکس کشیده می بشود و کوربرت سابقه زیاد خوبی در برابر مردانی همانند او دارد. با این حال، کوچیلو ثابت می کند که یک فراری بدقلق و استاد در قال گذاشتن است. او قبل از این که حقیقت را برای کوربرت آشکار کند، از تله های او دوری می کند. داماد الکلی اندوخته دار تقصیر کار واقعی جنایت مورد نظر است و کوچیلو قربانی فرد دیگر از یک دسیسه چینی کلاسیک است. بعد از آن مناسبات تحول می کند و اکنون فیلم صاحب دو قهرمان و دو شرور می بشود.
۴-Death Rides a Horse (1967)
برای هرکسی که مشتاق است ببیند شخصیت های منفی تاوان گناهانشان را می پردازند، دهها وسترن انتقامجویی فوق العاده وجود دارد، و Death Rides a Horse یکی از بهترینها است. این فیلم به کارگردانی جولیو پترونی در رابطه هفت تیرکش جوانی به نام بیل است که در حال آماده شدن برای شکار و کشتن قانون شکنانی است که ۱۵ سال قبل خانواده اش را قتل عام کرده اند. او به زودی با یک تبهکار به نام رایان (ون کلیف) که به تازگی با قید وثیقه از زندان آزاد شده است، برخورد می کند، فردی که اتفاقاً بخشی از دارودسته ای بوده که آن جنایت را انجام داده است.
با این حال، رایان برای خودش بهانه ای می تراشد و اصرار می کند که اعضای گروهش برای او دسیسه چیده و او در واقع بیل را نجات داده است. شخصیت های فیلم در رابطه به زبان آوردن دیالوگ زیاد مقرون به صرفه عمل می کنند، اما این نوشته اصلاً چیز بدی نیست. نزدیک به ۲۰ دقیقه طول می کشد تا رایان دهانش را باز کند و در این زمان، به طور مداوم به تماشاگران یادآوری می بشود که نگاه خیره ون کلیف تا چه اندازه دلنشین و مسحور کننده است.
علاوه بر این، در این فیلم وسترن اصرار بسیاری بر کار دوربین وجود دارد. کلوزآپ های بسیاری از چهره های غبار گرفته و زوم های غیرمنتظره بسیاری در این فیلم وجود دارد. چیزی که فیلم کم دارد مطرح منطقی است، اما اکشن داستان این نقص را جبران می کند. برای مثال، هیچ زمان به شکلی قانع کننده توضیح داده نمیبشود که چرا این گروه به خانه خانواده بیل دعوا کرده و هیچ زمان چیزی به سرقت نبردند، اما این چیزی است که به راحتی فراموش میبشود، به اختصاصی این که شلیک مداوم گلوله ها به شما زمان نمی دهد به این نوشته فکر کنید.
۳- Day of Anger (1967)
فیلم وسترن روز خشم ساخته تونینو والری قبل از تبدیل شدن به یک درام در رابطه دشمنی، بهگفتن یک داستان در باب راهنمایی و مربیگری اغاز میبشود. اسکات، رفتگر شهر که از این که به گفتن یک احمق دیده می بشود، خسته شده است، عهد می بندد که نحوه منفعت گیری از سلاح را یاد بگیرد. هنگامی یک هفت تیرکش به نام تالبی (ون کلیف) داخل شهر می بشود و تصمیم می گیرد تیراندازی را به او یاد دهد، اوضاع برای اسکات آسان تر می بشود. متأسفانه، وقتی که اسکات با مرد فرد دیگر دوست می بشود، این رابطه از بین می رود، که تبدیل رویارویی پر تنشی در آخر بین دو دوست اسبق می بشود.
تماشای تبدیل شدن اسکات از یک شخصیت ضعیف که توسط هر مردی در شهر مورد تحقیر قرار می گیرد به یک هفت تیرکش خبره، الهام قسمت است. انعطاف پذیری و سختکوشی او از صفحه نمایش بیرون می زند و تماشاگر را ترغیب می کند که برایش دل بسوزاند. از نظر دیگر، تالبی به گفتن ابزاری منفعت گیری می بشود برای توضیح این که سوء منفعت گیری چطور عمل می کند. او خود نقشه ای می کشد تا به صدر قوت در شهر برسد، اما در حالی که این کار را میکند، مرد فرد دیگر با کاشتن ایدههایی در سر اسکات، علیه او نقشه میکشد. به این علت، داستان تالبی به گفتن یک داستان هشدار دهنده عمل می کند. او به آنچه که آرزویش را داشت میرسد، اما نمی تواند شاگردش را کنار خود نگه دارد. در نهایت این نوشته به سقوط او منجر می بشود.
۲- For a Few Dollars More (1965)
لی ون کلیف با بازیگران بسیاری کار کرد، اما همکاریهای او با کلینت ایستوود به یاد ماندنیتر است. در فیلم For a Few Dollars More، او نقش سرهنگ مورتیمر، قدیمی سربازی را بازی می کند که در جستجوی قانون شکنی به نام ال ایندیو است. او زیاد سریع با یک هفت تیرکش ماهر به نام مانکو (ایستوود) که به جستوجو همان مرد است برخورد می کند. آنها به جای رقابت برای جایزه، موافقت می کنند که با هم کار کنند. آنچه در ادامه میآید یک داستان حماسی شگفتانگیز است که زیاد شوقانگیزتر از سانجوروی آکیرو کوروساوا است (فیلم مهم که سرجیو لئونه این فیلم را از آن اقتباس کرده است).
«هنگامی که دو شکارچی به جستوجو یک طعمه می روال، طبق معمولً در نهایت از پشت به یکدیگر شلیک می کنند». این یکی از دیالوگ های مشهور سرهنگ مورتیمر در فیلم است که پایه و مبنا همکاری بین دو شخصیت مهم را تشکیل می کند. از آنجا به سپس، کشتار رخ می دهد. مورتیمر و مانکو به نقاط قوت یکدیگر تکیه می کنند، در حالی که دومی کارهای جسورانه انجام میدهد و اولی از موهبت هوشیاری بالای خود برای حمایتاز شریکش منفعت گیری می کند. جدای از آن، فیلم مملو از صحنه هایی است که مطمئناً در ذهن تماشاگر می همانند. چه ون کلیف باشد و چه ایستوود که به سمت کلاه یکدیگر تیراندازی کنند، چه این دو در حال شلیک به سیب هایی روی درخت باشند، همه چیز سرگرم کننده و شوق انگیز است. علاوه بر آن، فهرست بلندبالایی از سرسپردگان شروری وجود دارد که با لباس های شیک روبه رو این دو قرار می گیرند. برای لئونه، یک فرد شرور باید زشت باشد، به این علت چهره های ترسناک در اینجا کم نیست.
۱-The Good, the Bad and the Ugly (1966)
آخرین تکه از سه گانه دلار به طور گسترده ای بهترین وسترن همه دوران شناخته می بشود. داستان خوب، بد، زشت حول محور سه مرد است که به جستوجو طلای متعلق به نیروهای کنفدراسیون می باشند که در یک قبرستان مخفی دفن شده است. یکی از آن ها شخصیت ون کلیف، چشم فرشته ای، یا همان شخصیت بد داستان است. او به گفتن یک سرباز قدیمی که اکنون مزدور است به مخاطب معارفه می بشود، فردی که حاضر است تا وقتی که دستش به گنج برسد، ز هیچ زورگویی و کشتاری کوتاه نکند.
همه چیز در رابطه خوب، بد و زشت با لیاقت ستایش است. تنش، کار با دروبین، موسیقی، دیالوگ، اکشن و روایت عالی، همه با هم ترکیب شده و فیلمی بی عیب و نقصی را خلق کرده اند. ون کلیف، کلینت ایستوود و الی والاش در طول فیلم در بهترین فرم خود باقی می همانند و بازی های آن ها با موسیقی شگفت انگیز انیو موریکونه بزرگ تکمیل می بشود. سوت زدن و دل دلی کردن لحن فیلم را تعریف می کند، در حالی که منفعت گیری از سازهایی همانند فلوت و اوکارینا به تحکیم خطر و تنش پشتیبانی می کند. در کل، این فیلم تاثییر بسیاری بر ژانر وسترت و به طور کلی سینما داشت. رویارویی نهایی به سبک دوئل مکزیکی در تعداد بسیاری از فیلمها و تولیدات دیگر پیروی شده است، در حالی که الگوی شل دادن به یک داستان حول سه شخصیت با دیدگاههای اخلاقی متضاد نیز چندین بار در پروژه های سینمایی دیگر منفعت گیری شده است.
دسته بندی مطالب