عوارض نداشتن رابطه جنسی برای زنان متاهل

عوارض نداشتن رابطه جنسی برای زنان متاهل_اسکوار


نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی اسکوار

در فرهنگ ما، زن زیاد تر به گفتن مرکز عاطفی خانواده و نگهبان کانون گرم آن به عکس کشیده می‌بشود. اما چه اتفاقی می‌افتد هنگامی خود این مرکز، در یکی از اساسی‌ترین ابعاد انسانی‌اش حس سرما، طردشدگی و نامرئی بودن کند؟ «ازدواج بدون سکس» برای یک زن، فراتر از یک محرومیت فیزیکی، زیاد تر به معنی یک بحران هویتی و عاطفی عمیق است. این قضیه تنها به اتاق خواب محدود نمی‌بشود؛ بلکه همانند سمی آرام، در همه جنبه‌های زندگی او نفوذ کرده و سلامت روان، عزت نفس و حتی جسم او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مقاله به دنیای درونی یک زن در این چنین رابطه‌ای می‌پردازد و عوارض پیچیده‌ای را بازدید می‌کند که او در سکوت توانایی می‌کند.

باید بدانیم: چطور رابطه جنسی را اغاز کنیم؟

میل جنسی زنان با تار و پود عاطفه تنیده شده است

برای فهمیدن عمق عوارض نداشتن سکس در زنان متاهل، ابتدا باید فهمیدن کنیم که برای تعداد بسیاری از زنان، میل و جواب جنسی به‌شدت با عرصه عاطفی رابطه گره خورده است. برخلاف فکر کلیشه‌ای، میل جنسی زنان فقطً یک دکمه «روشن/خاموش» بیولوژیک نیست. مفاهیمی چون حس امنیت، دیده شدن، فهمیدن شدن، دلنشین بودن برای شریک زندگی و وجود صمیمیت در طول روز، همه انها پیش‌نیازهای مهم برای شعله‌ور شدن میل در اتاق خواب می باشند. به این علت، هنگامی رابطه جنسی قطع می‌بشود، زن آن را نه تنها به گفتن یک «نه» به سکس، بلکه زیاد تر به گفتن یک «نه» به همه هویت زنانه و عاطفی خود تفسیر می‌کند و اینجاست که زنجیره‌ای از پیامدهای ویرانگر اغاز می‌بشود.

عوارض روانی و عاطفی نداشتن سکس برای زنان متاهل

این قسمت، سنگین‌ترین و با اهمیت ترین پیامدهای رابطه نداشتن برای زنان متاهل را در بر می‌گیرد، چون روح و روان زن را مستقیماً مقصد قرار می‌دهد.

حتما باید بدایند: نقاط حساس بدن انسان

۱. فرسایش عزت‌نفس و بحران هویت زنانه

هنگامی یک زن به طور مداوم از سوی شریک زندگی‌اش خواسته نمی‌بشود، یک گفتگوی درونی بی‌رحمانه در ذهنش اغاز می‌بشود: «آیا من دیگر قشنگ نیستم؟ آیا بدنم ایرادی دارد؟ آیا به قدر کافی خوب نیستم؟ نکند زن فرد دیگر در زندگی‌اش هست؟» این سوالات کم کم باورهای مهم او درمورد خودش را مسموم می‌کنند. او اغاز به قیاس خود با دیگر زنان در فیلم‌ها، شبکه‌های اجتماعی یا حتی اطرافیان می‌کند و در این قیاس نابرابر، همیشه بازنده است. حس «خواستنی بودن» و «جذابیت جنسی» قسمت مهمی از هویت زنانه است و هنگامی این قسمت از سوی با اهمیت ترین فرد زندگی‌اش نادیده گرفته می‌بشود، زن امکان پذیر در کل هویت خود به گفتن یک «زن» شک کرده و حس بی‌ارزشی عمیقی را توانایی کند.

۲. تنهایی در ازدواج؛ دردناک‌ترین نوع انزوا

حس تنهایی در بین جمع، زیاد سخت‌تر از تنهایی در خلوت است. اما تنها بودن در آغوشی که دیگر گرم نیست، توانایی‌ای منحصر به فرد از انزواست. زن در کنار شریک زندگی خود دراز می‌کشد، اما فرسنگ‌ها از او دور است. این فاصله، یک خلأ عاطفی تشکیل می‌کند که با هیچ‌چیز فرد دیگر پر نمی‌بشود. او امکان پذیر دوستان خوب، فرزندان دوست‌داشتنی یا یک شغل موفق داشته باشد، اما فقدان آن صمیمیت یگانه و خاص با شریک زندگی، او را در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی‌اش تنها می‌گذارد.

۳. اضطراب، خشم و «گرسنگی پوست»

هنگامی نیاز اساسی به صمیمیت و تماس فیزیکی برآورده نمی‌بشود، بدن و ذهن عکس العمل نشان خواهند داد.

اضطراب: زن مدام در حالت نگرانی و عدم مطمعن به سر می‌برد. “آیا امشب باید پیش‌قدم شوم؟ اگر مجدد ردم کند چه؟ آیا او از من متنفر است؟” این عدم قطعیت، سطح هورمون استرس (کورتیزول) را بالا نگه می‌دارد.

خشم و رنجش: کم کم، حس دلشکستگی جای خود را به خشم می‌دهد. خشمی از این که نیازش دیده نمی‌بشود، از این که باید برای بدیهی‌ترین قسمت یک رابطه التماس کند و از این که شریک زندگی‌اش فهمید درد او نیست. این خشم فروخورده، خود را به شکل بهانه‌گیری، نق زدن و تنش‌های مداوم در دیگر قسمت‌های زندگی مشخص می کند.

گرسنگی پوست: انسان‌ها برای سلامت روان به لمس فیزیکی نیاز دارند. هنگامی رابطه جنسی قطع می‌بشود، زیاد تر لمس‌های غیرجنسی همانند در بغل گرفتن، بوسیدن یا نوازش کردن نیز حذف خواهد شد. این اتفاق که به آن «گرسنگی پوست (Touch Starvation)» می‌گویند، می‌تواند تبدیل حس افسردگی و انزوای شدید بشود.

۴. از دست دادن یک زبان مشترک

رابطه جنسی برای یک زوج، همانند یک زبان رمزی است که دیگران آن را نمی‌فهمند. زبانی برای گفتن «دوستت دارم»، «متاسفم»، «دلم برایت تنگ شده می بود» یا «بیا همه چیز را فراموش کنیم و از نو اغاز کنیم». هنگامی این زبان از بین می‌رود، زن برای از دست دادن آن سوگواری می‌کند. او نه تنها برای لذت فیزیکی، بلکه برای آن فضای امن، آن خنده‌های درگوشی، آن رازهای مشترک و آن حس یگانگی بعد از یک رابطه صمیمی، دلتنگ می‌بشود و این یک فقدان واقعی است.

عوارض فیزیکی و فیزیولوژیک نداشتن سکس برای زنان متاهل

1751244950 430 عوارض نداشتن رابطه جنسی برای زنان متاهل اسکوار

نادیده گرفتن نیازهای جنسی، تنها بر روح تأثیر نمی‌گذارد، بلکه جسم زن را نیز دستخوش تحول می‌کند.

افت زیاد تر میل جنسی: میل جنسی تا حدی همانند به یک عضله عمل می‌کند؛ هرچه کمتر منفعت گیری بشود، ضعیف‌تر می‌بشود. در مغز، مسیرهای عصبی جواب جنسی با تحریک نشدن، کمتر فعال باقی می‌همانند و این می‌تواند میل خودجوش زن را به مرور زمان افت دهد.

تأثیر بر سلامت واژن: رابطه جنسی منظم با افزایش جریان خون به ناحیه تناسلی، به نگه داری سلامت بافت‌های واژن پشتیبانی می‌کند. در غیاب این تحریک، به خصوص در دوران یائسگی، زنان امکان پذیر زیاد تر در معرض خشکی واژن یا آتروفی واژینال قرار بگیرند که این خود می‌تواند رابطه جنسی در آینده را دردناک کند.

از دست دادن مزایای هورمونی: ارگاسم علتترشح هورمون‌های مفیدی همانند اکسی توسین، اندورفین و پرولاکتین می‌بشود که به افت درد، بهبود کیفیت خواب و تحکیم سیستم ایمنی پشتیبانی می‌کنند. عدم توانایی این فرآیند، زن را از این مزایای طبیعی محروم می‌سازد.

افزایش استرس فیزیکی: همانطور که حرف های شد، رابطه جنسی یک کاهنده طبیعی استرس است. در غیاب آن، بدن امکان پذیر در سطح بالاتری از هورمون‌های استرس باقی بماند که این خود می‌تواند به مشکلات فرد دیگر همانند سردرد، مشکلات گوارشی و تنش عضلانی منجر بشود.

عوارض بر ربط عاطفی

عوارض نداشتن رابطه جنسی برای زنان متاهل اسکوار.webp

سکس نداشتن در ازدواج همانند یک زلزله خاموش، شالوده مهم رابطه را به لرزه در می‌آورد.

تبدیل شدن به یک راز مسموم: زیاد تر، زوجین از سخن بگویید مستقیم درمورد این مشکل اجتناب می‌کنند. این نوشته تبدیل به «فیل داخل اتاق» می‌بشود؛ همه آن را می‌بینند، اما فردی جرأت سخن زدن درمورد‌اش را ندارد. این سکوت، خود از هر تعارضی ویرانگرتر است.

افزایش خطر خیانت: این یک حقیقت تلخ آماری و روان‌شناختی است. زنی که در خانه حس نامرئی بودن و عدم جذابیت می‌کند، به شدت در برابر دقت، محبت و قبول از سوی فردی دیگر در خارج از رابطه، صدمه‌پذیر می‌بشود. این جستجو برای حس “خواستنی بودن” می‌تواند عرصه را برای خیانت عاطفی یا فیزیکی فراهم کند.

فراتر از یک قربانی، به سوی تشکیل یک تحول

اگر شما زنی هستید که این مقاله را می‌خوانید و با آن همذات‌پنداری می‌کنید، بدانید که تنها نیستید و این توانایی، تقصیر شما نیست. اما با اهمیت ترین قدم این است که در جایگاه یک «قربانی منفعل» باقی نمانید. قیمت شما به گفتن یک زن و یک انسان، به هیچ وجه به قبول یا عدم قبول جنسی از سوی شریک زندگی‌تان گره نخورده است. اولین قدم برای تحول، بازپس‌گیری قوت و عاملیت خودتان است. این کار با تحکیم عزت‌نفس در حوزه‌های دیگر زندگی (شغل، هنر، ورزش، روابط دوستانه) و سپس، برداشتن قدم شجاعانه برای اغاز یک گفتگوی صادقانه با شریک زندگی‌تان اغاز می‌بشود. به یاد داشته باشید، تلاش برای ترمیم این قسمت از رابطه، نه تنها تلاشی برای او، بلکه یک عمل قوی برای احیای سلامت روانی و جسمی خودتان است.

دسته بندی مطالب

کسب وکار

تکنولوژی

اموزشی

سلامت