[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی اسکوار
اگر هنگامی دیگران به پیروزی میرسند، حس ناراحتی میکنید، بدانید که تنها نیستید. اسم این حس حسادت است؛ اسمی که احتمالا از آن خوشتان نیاید یا شرم داشته باشید. حسادت احساسی پیچیده است اما این را هم بدانید که کاملا طبیعی است. خبر خوب این است که ما میتوانیم این حس را از حالت منفی و مخرب به حالتی سازنده و سودبخش درآوریم. با ما همراه باشید تا ببینیم چطور این چنین چیزی امکان پذیر و با حسادت به پیروزی دیگران چه کنیم؟
حس حسادت چطور است و چه اثری دارد؟
هنگامی فردی از اطرافیان ما موفق میبشود، امکان پذیر انگار به او تبریک بگوییم و ابراز خوشحالی کنیم. اما از سویی دیگر فهمید میشویم در درونمان به جای خوشحالی، حس غم، اضطراب یا خشم داریم. احتمالا حتی در دل آرزو کنیم که او ناکامی بخورد یا موفقیتش بهنحوی خدشهدار بشود تا ما حس آسودگی کنیم.
در کنار این احساسات منفی امکان پذیر از خود بپرسیم که ما واقعا کی هستیم؟ چرا نمیتوانیم از پیروزی دیگران خوشحال باشیم و از آنها حمایتکنیم؟ و این چرخه افکار منفی همینطور ادامه مییابد و لایهای سنگین از شرم را نیز به بار احساسات بد ما اضافه میکند. حسادت با موجهای منفی نیرومندی که دارد، میتواند ضربههای تخریبکنندهای به روح خودمان بزند. هنگامی این قوت تخریبگر با شرم همراه میبشود، در ما تشکیل افسردگی و ناامیدی میکند.
ریشههای حس ناراحتی از پیروزی و نشاط دیگران
ریشهها و دلایل ناراحتی از پیروزی دیگران میتواند عوامل گوناگونی باشد. برخی از آنها را ذکر میکنیم.
هراسِ از دست دادن
در زندگی نسبت به چیزهایی حس مالکیت داریم و آنها را متعلق به خود میدانیم. بعضی اوقات امکان پذیر در رابطه با آنها برخی از افراد را رقیب خود بدانیم و دچار هراس از دست دادن شویم. شریک عاطفی، مرتبه شغلی، شأن و اعتبار اجتماعی و مواردی از این دست، چیزهایی می باشند که میترسیم آنها را از دست بدهیم.
آرزوهای محقق نشده
از کودکی آرزوهای تعداد بسیاری داشتهایم و که برخی از آنها محقق نشدهاند. افرادی که بهاختصاصی در کودکی در محرومیت بسیاری بهسر بردهاند، حس غم و حقارتی ریشهدار را توانایی میکنند. بعضی اوقات حس ناراحتی از پیروزی دیگران صورتی تازه از آن چیزی است که در کودکی بهخاطر دیدن برخورداری کودکی دیگر و محرومیت خود چشیدهایم.
مطمعنبهنفس کم
تماشای پیروزی دیگران برای فردی که خود مطمعنبهنفس برداشتن هیچ قدمی را ندارد، خوشایند نیست. ما بعضی اوقات برای ضعفهایمان است که از قدرتمندی دیگران حس نامطلوبی داریم.
نارضایتی از شرایط جاری زندگی
اگر در وضعیتی ناخشنودکننده زندگی میکنیم، در صورت دیدن پیروزی و رضایت دیگران به آنها حسادت میکنیم.
تمایل به کمالگرایی
دریای انتظارات و خواستهها بیآخر است اما یک کمالگرا این چنین باوری ندارد. او همیشه با دیدن پیروزی دیگران در خود حس نقص میکند و میخواهد به همه آنچه دیگران رسیدهاند برسد؛ هرچند که آنان هزاران نفر باشند که به هزاران مطلوب گوناگون رسیدهاند!
ناکامیهای متوالی
ناکامی خوردن برای چندبار میتواند برای ما الگویی ذهنی از ناموفق بودن بسازد. به این ترتیب، ما بعد از ناکامیهای متوالی به این باور میرسیم که توان موفق شدن در هیچ عرصهای را نداریم. بعد اگر فردی موفق بشود، به یاد ناکامیهای خود میافتیم و این خوشایند نیست.
شیوه تربیتی نادرست و قیاس شدن در کودکی
اگر سبک حرکت خانواده با ما مدام بر مبنای قیاس با دیگران بوده است، این علت محکمی برای حسادت ما در بزرگسالی است. یک کودک در تاثییر قیاس با دیگر کودکان نهتنها ترغیب به اصلاح حرکت خود نمیبشود بلکه نسبت به آن کودکان دیگر، حس منفی اشکار میکند. او فکر میکند علت محبوب نبودنش نزد خانواده، دیگران می باشند. این الگوی روانی تا بزرگسالی ادامه مییابد و همه ابعاد زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
زندگی در معرض حملات مجازی: ما در جامعهای آنلاین زندگی میکنیم که در آن جایگاه، دستاوردها و روابط از طریق یک لنز فیلتر شده و یکطرفه به ما اراعه میبشود. حتی اگر در کودکی هم تربیتی قیاسای نداشته باشیم، این زندگی ما را داخل یک مسابقه ابدی با دیگران میکند.
چرا حس شرم داریم؟

از هر فرهنگی که باشیم، باور بد بودن حسادت، باوری است که با آن بزرگ شدهایم چون این باور، ریشههای کهنالگویی دارد. نتایج منفی حسادت چندین دفعه در افسانهها و حتی کتب مقدس تکرار شده است. برمبنای این منبع های، قدمت حسادت به اغاز خلقت میرسد. برای مثال حسادت ابلیس به آدم یا حسادت قابیل به برادر خود. در همین منبع های کهنالگویی و اساطیری نیز میبینیم که شخصیتهای حسود، ضعفها و کاستیهایی شدید دارند. آنها بد عمل میکنند و به نتایج بدی میرسند که عقوبت حسادتورزی است.
جای تردید نیست که آثار حسادت بر روان ما مخرب است. اما نباید نادیده گرفته بشود یا تکذیب بشود. حسادت بهاختصاصی هنگامی با شرم میآمیزد، به احساسی طرد شده تبدیل میبشود. ما با نپذیرفتنش، آن را به اعماق ناخودآگاه میرانیم و تلاش میکنیم با این ترفند، تسکینی موقت اشکار کنیم. غافل از این که این حس هضم نشده به چرخهای از فرافکنی روانی تبدیل میبشود و مجدد به ما سلام میکند. ازاینبعد، احساسات منفی خود را به دیگران نسبت میدهیم.
🌟 روبه رو شجاعانه با احساسات
نوشته زیاد مهم در زمان ناراحتی از پیروزی و نشاط دیگران، مشاهدهای باشهامت است. در اوج احساسات ناخوشایند، ما باید دست از تکذیب و تغافل برداریم. هر حس، پیامی از روان ماست که در تلاش است با ما ربط برقرار کند و خود را ابراز نماید. احساسات ما، چه مثبت و چه منفی، همانند کودکانی تشنه دقت و دیده شدن می باشند. این احساسات تا وقتی که مشاهده و پذیرفته نشوند، به بلوغ نمیرسند و به تبع آن، خانه خود را -که وجود ماست- ترک نمیکنند!
زمان حس غم و اندوهی که تحت تأثیر حسادت وجودمان را فراگرفته است، باید پذیرا باشیم و صادقانه به درون خود نگاه کنیم. باید آگاه باشیم آنچه مشاهده کردنش در دیگران برایمان دشوار است، طبق معمول با چیزی ربط دارد که بیشتر از همه میخواهیم یا برایمان مورد قیمت است. بعد هیچ حس ناخوشایندی را بعد نزنیم چون سرنخی از آن قسمت وجود ماست که نیازمند دقت یا بازسازی است.
الزامی است که با تمایل خود برای داشتن چیزی که به سختی در دیگران تحمل میکنیم، کنار بیاییم. اگر به شغل تازه یک دوست حسادت میکنیم، احتمالا از شغل خودتان ناخشنود هستیم. اگر به رابطه عاطفی اشخاصی حسادت میکنیم، امکان پذیر حس افتربط عاطفی و یا ناتوانی در صمیمیت داشته باشیم. اگر هنگامی دیگران خوشحالند، حس غم یا خشم داریم، امکان پذیر چیزهای بسیاری وجود داشته باشد که اکنون از آنها خوشحال نیستیم.
چطور تهدید را به زمان تبدیل کنیم؟!

بعد از پذیرفتن حس حقیقی خود، زمان آن است که از آن در راستای خودآگاهی و رشد پشتیبانی بگیریم.
۱. احساست خود را بشناسید
باید آشکار و شفاف در رابطه حس حسادت خود سخن بگویید یا فکر کنید. با این روش، فهمیدن این که زخمهایتان ریشه در چه حقایق و وقایعی دارد، سادهتر میبشود. خودآگاهی و شناخت نسبت به خود، علاوه بر ناکامیها و احساسات منفی، از پیروزیهای و جنبههای مثبت شما پرده برمیدارد.
شما با این خودآگاهی قیمت واقعی خودتان را میفهیمد و میتوانید پیروزیهایتان را هم ببینید و از آنها لذت ببرید.
خوداندیشی یک اندوختهگذاری است. حسادت و احساسات ناخوشایندِ خود را به گفتن فرصتی برای رشد در نظر بگیرید.. به خودتان این اجازه را بدهید که مشفقانه با خود حرکت کنید. پذیرفتن ویژگیها و حس سپاس از خود را پرورش دهید. به این ترتیب، قوت بیشتری در مدیریت احساسات خود خواهید یافت. بله! حسادت یک زهر است اما پادزهر آن نیز نزد شما است و آن پادزهر، عشق به خود است.
۲. پشت پرده هر پیروزی را ببینید
با حس ناراحتی زمان پیروزی دیگران، قدری تأمل کنید. به این فکر کنید که فردی که پیروزی او را میبینید، برای رسیدن به این شرایط چه هزینههایی داده است. هر پیروزی یا شادکامی هزینههایی دارد؛ همانند زمان، سختکوشی، انرژی جسمی، روانی و عاطفی. فهمیدن رنج نهان شده در هر نشاط و ناکامیهای نردبان شده برای رسیدن به هر پیروزی، میتواند در احساسات ما نیز اعتدال برقرار کند. ضمن این که فهمیدن این هزینه نوعی رمزگشایی و راهنمایی است تا دریابید برای سفر خود به سوی پیروزی باید چه قدمهایی بردارید.
زیاد تر ما کوششهایی که افراد برای رسیدن به پیروزی خود میکنند، نمیبینیم. تنها آن پاداش نهایی حسادتبرانگیز را میبینیم. ملزوم است همیشه به خود یادآوری کنیم که هیچ کس کامل نیست. ما طبق معمول از صدمه پذیریها یا نقصهای فرد مورد حسادت خود، آگاهی چندانی نداریم..
۳. پتانسیل نهان در غم شما
حسادت هشداری در رابطه با ضعف مطمعنبهنفس ماست. این ضعف، صدمههای بزرگتری به جز احساسات ناخوشایند برای ما خواهد داشت. اعتمادبهنفس کم ما را در همه عرصهها فلج میکند.
باید آگاه باشیم که انچه در ما حس غم پدید میآورد، میتواند پتانسیلی بکر در وجود ما باشد. این احساسات مربوط به باور ما درمورد خودمان می باشند. طبیعی است فردی که خود را با لیاقت پیروزی نمیداند، هنگامی آن را در دیگران میبیند، حس غم میکند. دوست داریم به چیزی تبدیل شویم اما حس نمیکنیم لیاقتش را داریم. این توانایی دردناکی است که عامل آن نه فرد مورد حسادت، که افتعزت نفس ماست و باید درمان بشود!
۴. دایره اطرافیانتان را بازنگری کنید
احتمالا در خانوادهای بزرگ شدهایم یا اطرافیانمان افرادی بودهاند که به ما آموختهاند افتخار کردن به پیروزیها نادرست است. این نتیجه دیدگاهی است که بهشکلی افراطی تصمیم دارد جلوی غرور و تکبر را بگیرد اما خود به یک صدمه منجر میبشود. اگر پیروزیهای ما توسط مراقبانمان به طور با لیاقت سپاس نشده باشد، در نگه داری و لذت بردن از پیروزیها ناتوان خواهیم می بود. هنگامی دچار این ناتوانی هستیم، دیگر مهم نیست چه چیزهایی داریم، چه مقدار دلنشین هستیم یا چه تواناییهایی کسب کردهایم. ما آن را حس نمیکنیم بعد همانند این است که وجود ندارند و در زندگی ما تأثیر نخواهند داشت.
در این چنین شرایطی ملزوم است در دایره اطرافیان خود تجدیدنظر کنیم. این کار اصلا آسان نیست اما میتواند در زندگی ما تغییراتی اساسی تشکیل کند. قدم اول همین آگاه بودن است. همین که خوداندیشی را به نظرات و دیدگاههای اطرافیانمان معطوف نکنیم، قدم بزرگی برای خود برداشتهایم.
۵. از زهر حسادت، پادزهر رشد بسازید
بعد از این که به ریشههای درونی و بیرونی حسادت خود پی بردیم، میتوانیم برای تبدیل آن به یک نیروی سازنده تلاش کنیم. منفعتمندی از پشتیبانی یک مشاور که توانایی و دانش کافی برای هدایت ما داشته باشد، یک الزام است. میتوانیم برای افزایش آگاهی از کتابها و مقالات یا تواناییهای مورد قیمت دیگران پشتیبانی بگیریم. مهم این است که تحول رویه دهیم و یک نیروی منفی را به محرکی در راستای اهداف مثبت تبدیل کنیم.
حسادت: نیروی تخریبکنندهای که باید ریشهاش را بشناسیم

حسادت میتواند تخریبگری قوی باشد اگر آن را نپذیریم و ریشههای آن را نشناسیم. تاریکترین سایههای حسادت میتواند به رفتارهای مخرب نسبت به خود یا دیگران بیانجامد. احتمالا با احساسات شدید و رنجآور حسادت دست و پنجه نرم میکنیم یا این احساسات ناخوشایند، زندگیمان را مختل کرده است. ما دچار دردهایی درونی هستیم. بهقدر کافی عشق دریافت نکردهایم؛ عزت نفس مقداری داریم و یا توالی ناکامیها در ما به حس موهوم ناشایست بودن منجر شده است. هیچزمان برای تحول دیر نیست. اینبار که از پیروزی دیگران حس ناراحتی کردید، به جای این که بر «کافی نبودن خود» یا «محق نبودن دیگران» تمرکز کنید، حسی سالم نسبت به خود را درونی کنید. یک درمانگر میتواند به شما در تشکیل عزت نفس و عبور از احساسات ناخوشایند پشتیبانی کند.
در افسردگی غم به لایههای عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و حرکت شما بهوجود میآورد. اگر حس افسردگی دارید، حتما با پشتیبانی یک روانشناس متخصص مشکل را ریشهیابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ربط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.
به پشتیبانی زبان بدن، ناگفتهها را بگویید و بشنوید
دسته بندی مطالب
[ad_2]