نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی اسکوار
کاریزما ویژگی جادویی است که به صاحبانش قوت تسخیر مخاطبانش را میدهد. از رهبران سیاسی همانند چرچیل تا بازیگران بیتکراری همانند مارلون براندو همه و همه نمادی از چهرههای کاریزماتیک تاریخ می باشند، اما همه چهرههای کاریزماتیک تاریخ خوشنام نیستند و تاریخ پر از دیکتاتورهای کاریزماتیک است.
کاریزما یک شمشیر دو لبه است، به خصوص اگر پای سیاستمداران در بین باشد. مقداری فکر کنید. برخی از کاریزماتیکترین سیاستمداران تاریخ، دیکتاتورهایی خونخوار می باشند. کاریزما را میتوان شمشیر نهان دیکتاتورها برای به پیروزی دانست.
در این مقاله کارنامه ۱۰ دیکتاتور کاریزماتیک را با هم مرور میکنیم که با جادوی کاریزمای خود روزگار میلیونها نفر را سیاه کردند.
۱- آدولف هیتلر؛ مردی که دنیا را مسخ کرد
آدولف هیتلر، سیاستمدار آلمانی و رهبر آلمان نازی یکی از بدنامترین دیکتاتورهای تاریخ است. هیتلر به لطف کاریزمای شگفت خود توانست به شدت پلههای پیشرفت را طی کند و در چشمبرهمزدنی پیشوای آلمان بشود. در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، هیتلر با دعوا به لهستان، جنگ جهانی دوم را اغاز کرد. جنگی که دنیای تازه را ساخت.
هیتلر پرچمدار برتری نژادی و نسلکشی سیستماتیک شش میلیون یهودی می بود. کاریزمای خاص هیتلر بهخصوص در زمان سخنرانی یکی از با اهمیت ترین ابزارهای او برای تحقق اهدافش می بود. میراث هیتلر یادآور این است که چطور یک رهبر کاریزماتیک میتواند از کاریزمای خود سوءاستفاده کند.
۲- بنیتو موسولینی؛ نسخه ایتالیایی هیتلر
بنیتو موسولینی، بنیانگذار فاشیسم ایتالیایی، از سال ۱۹۲۲تا ۱۹۴۳با مشتی آهنین بر ایتالیا حکومت کرد. سخنرانیهای آتشین موسولینی و شخصیت کاریزماتیک را مسخ کرد. مردم ایتالیا با آرزوم برگشت شکوه روم باستان از موسولینی حمایتکردند، اما چیزی جز دوزخ نصیبشان نشد.
رژیم موسولینی با سرکوب وحشیانه مخالفان سیاسی، سیاستهای گسترشطلبانه تهاجمی و همسویی با آلمان نازی شناخته میبشود. سقوط موسولینی در طول جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. موسولینی هر چند در نهایت توسط پارتیزانهای ایتالیایی دستگیر و اعدام شد، اما قبل از آن میلیونها نفر را به کام مرگ کشاند.
۳- جوزف استالین؛ ارباب وحشت
جوزف استالین، دومین رهبر شوروی می بود. کاریزمای استالین محصول مطمعن به نفس، قوت کمنظیر و بیرحمی بیمثالش می بود. استالین استاد سرکوب و ترور مخالفین بوده است. حکومت استالین با پاکسازیهای گسترده، اردوگاههای کار اجباری و قحطیهای مدام شناخته میبشود.
عمل های او، از جمله پاکسازی بزرگ، تبدیل مرگ و رنج میلیونها نفر شد. علیرغم جنایات گسترد، استالین کیش شخصیت داشت و خود را پدر ملت و حمایتکننده کارگران نشان میداد. زخمهای دوران تا این مدت هم بر روح جمعی مردم روسیه به چشم میخورد.
۴-کیم جونگ اون؛ نسخه زنده دیکتاتورهای کاریزماتیک
کیم جونگ اون، رهبر جاری کره شمالی، شگفتترین نوع کاریزما را دارد؛ کاریزمای اجباری. کاریزمای رهبری کره شمالی میراث پدرانش و نظام بسته کره شمالی است. در کره شمالی رهبر در مقامی الهی قرار دارد و همه چیز مشابه با او تنظیم میبشود. شهروند کره شمالی زمان دیدن رهبرش «باید» ذوق کند و احساسات خود را نشان دهد. عدم ابراز احساسات مساوی است با رفتن به اردوگاه کار اجباری.
۵- صدام حسین؛ دشمن ایران
صدام حسین، رئیس جمهور اسبق عراق، از سال ۱۹۷۹ تا زمان سرنگونیاش در سال ۲۰۰۳ با مشت آهنین حکومت کرد. رژیم او برای وحشیگریهایش از جمله منفعت گیری از سلاحهای شیمیایی علیه غیرنظامیان کُرد و شکنجه و نقض گسترده حقوق بشر بدنام می بود.
هر چند ما ایرانیها برای جنگ تحمیلی از صدام بیزار بودیم، اما او در قسمت مهمی از جهان عرب محبوب می بود. صدام به لطف سخنرانیها دلنشین و قوت نظامی روح ملیگرایی اعراب را زنده کرده می بود.
۶- مائو تسه تونگ؛ نسخه چینی لنین
مائو تسه تونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین، و رهبر آن از سال ۱۹۴۹تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۶بود. مائو چنان قوی و کاریزماتیک می بود که سیاستهای مرگبارش بیچون و چرا پیش میرفت. از جهش بزرگ تا انقلاب فرهنگی و کشتار گنجشکها، مائو هر کاری دلش خواست کرد.
جهش اقتصادی مطلوب مائو به جای گسترش چین به قحطی فاجعهبار منجر شد. انقلاب فرهنگی که مقصد آن نگه داری ایدئولوژی کمونیستی می بود، سیستم آموزشی را ویران کرد. با این همه نگه داری یکپارچگی چین و اقتدار سیاسی و نظامی علتنگه داری کاریزمای مائو شد.
۷- نیکولای چائوشسکو؛ نابودی کاریزما
سرنوشت نیکولای چائوشسکو به ما یاد میدهد کاریزما همیشگی نیست. سیاستهای چائوشسکو تبدیل فقر و سرکوب گسترده شد. ویژگی بارز رژیم رومانی منفعت گیری گسترده از پلیس مخفی برای نظارت و کنترل مردم می بود. در رومانی کوچکترین مخالفتی سرکوب میشد.
در نهایت عمل های چائوشسکو و شرایط وخیم اقتصادی به یک خیزش انقلابی خشن منجر شد. چائوشسکو و همسرش در روز کریسمس دستگیر، محاکمه و تیرباران شدند. این سرنوشت رهبری کاریزماتیک می بود که اعتبار و کاریزمایش به باد رفت و قربانی زیادهخواهی خود شد.
۸- پل پوت؛ مردی تشنه خون
ما پل پوت، رهبر خمرهای سرخ کامبوج، را کمتر میشناسیم اما او دیکتاتوری، تشنه به خون می بود. از سال ۱۹۷۵تا ۱۹۷۹، رژیم او به جستوجو تبدیل کامبوج به یک جامعه روستایی و بیطبقه می بود. حکومت او در زمان تنها ۴ سال نزدیک به ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت ۸ میلیون نفری کامبوج را در کشتزارهای این سرزمین اعدام کرد. فکر پل پوت برای خلق یک آرمانشهر کشاورزی تبدیل به جهنمی کمنظیر و یکی از بزرگترین نسلکشیهای قرن بیستم شد.
۹- فردیناند مارکوس؛ دیکتاتور مدعی سرکوب کمونیسم
فردیناند مارکوس، رئیس جمهور اسبق فیلیپین، از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۶با ترکیبی از فساد، سرکوب سیاسی و حکومت نظامی به گفتن رهبری کاریزماتیک یکهتازی میکرد. مارکوس در سال ۱۹۷۲به بهانه سرکوب کمونیستها حکومت نظامی خبرداد. اما این تنها فرصتی دلنشین برای نگه داری قوت و سرکوب مخالفان سیاسی می بود.
رژیم او با نقض حقوق بشر، فساد گسترده و سوء مدیریت اقتصادی شناخته میبشود. ترور رهبر اپوزیسیون بنینو آکینو جونیور در سال ۱۹۸۳خشم عمومی را برانگیخت. این خشم علتشد تا سه سال سپس انقلاب مردم فلیپین به ثمر بنشیند و دموکراسی احیا بشود. و به انقلاب قوت مردم در سال ۱۹۸۶ منجر شد که مارکوس را از قوت برکنار کرد و دموکراسی را در فیلیپین احیا کرد.
۱۰- معمر قذافی؛ کاریزمای دیکتاتور دیوانه!
معمر قذافی بعد از به دست گرفتن قوت در کودتای سال ۱۹۶۹، ۴۲ سال بر لیبی حکومت راند. مشخصهی رژیم او استبداد، سرکوب مخالفان و جاه طلبیهای شخصی دیوانهوار می بود. دیدگاه قذافی برای لیبی شامل ترکیبی منحصر به فرد از سوسیالیسم و اسلامی می بود. کاریزمای او را میتوان کاریزمای دیوانهوار نامید. او هر جا میرفت خیمه میزد، تیم اختصاصیای از محافظان زن داشت و معتقد می بود رهبر لیبی نیست. ریشه کاریزمای او در این جنون و یقیناً رویکرد عربی می بود.
موج بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به جنگ داخلی در لیبی منجر شد. در نتیجه این جنگ قذافی دستگیر و توسط نیروی شورشی اعدام شد. مرگ آخر یکی از شگفتترین نوعهای رهبری کاریزماتیک دیکتاتورها می بود.
راز دیکتاتورهای کاریزماتیک چیست؟
این ده دیکتاتور نشان خواهند داد که چطور کاریزما، هنگامی با قوت مطلق همراه بشود، میتواند به عواقب ویرانگری منجر بشود. اما چرا این چنین است؟ چرا دیکتاتورها محبوبند؟ چرا در آلمان، اروپا و احتمالا حتی ایران امروز عدهای به هیتلر علاقهدارند؟ استالین چرا برای برخی از روسها همانند بُت است؟
راز این ماجرا در قوت نهفته است. ما به طور طبیعی به قوت علاقه داریم و یکی از منبع های کاریزما هم قوت است. فرقی بین اوباما و قذافی نیست، هر آدم قدرتمندی تا حدی کاریزماتیک است. اگر این قوت با توانمندیها همانند چهره خوب، سخنوری و هوش ترکیب بشود کاریزما از قبل هم نیرومندتر میبشود. در این چنین شرایطی دیکتاتورهای کاریزماتیک به راحتی خلق خواهد شد!
منبع: historylists , discoverwalks
دسته بندی مطالب